خیال میکنن جهادی یعنی خرِ مفت
جواب به تیتر: بله بانک، کی لایقتر از آستان قدس؟!
عکس ایام انتخابات رو گذاشتند برای تیتر روز سوم مرداد۹۷ ، امان از سیاست بازی... امان.
هرچی فکر کردم چه تیتری انتخاب کنم تا بارِ واقعیِ احساس رو بتونه حمل کنه چیزی جز همین زبون بسته پیدا نکردم، در نتیجه قرعهی فال به نام "خر" بیچاره فُتاد....
یکی از مشکلات بزرگ بچه مذهبیها دارند اینه که بخاطر دلِ پاکشون میگن عیب نداره، کار پیش بره، پولی هم ندادن ندادن! برای همین جلسات آموزشی تخصصی که در مسجد برگزار میکنند مفته ولی همون جلسات رو دیگران در آمفی تئاتر برگزار میکنند به أزای نفری 300هزار تومن!
چرا؟! چون مسجد یعنی مفت! بسیجی و هیئتی یعنی مفت! و اسمش رو بزک میکنن میگن "جهادی"! [با حفظ احترام به تمام جهادیهای عزیز]
بعدش این بنده خداها باید دنبال چندرغاز پول باشن که آیا آغایان برای رضای خدا و گزارش کمک کنند یا نه! که بعدش میگن ما بودجه مصوب برای کنسرت داریم [2میلیارد فقط بخش فرهنگی شهرداری یک شهر که اسمشو نمیگم برای کنسرت اختصاص داد] ولی در ردیف بوجه ما برای برنامهای مسجد چیزی تعریف نشده...
....دارم میسوزم وقتی این مطالب رو مینویسم....
*** بالاخره همین تفکر باعث شده وقتی نهادهایی مثل آستانِ قدس میخوان بانک بدون ربا تاسیس کنند، عدهای حمله میکنند و میگن: اصلا شدنی نیست، اگه میخوای کار خیر کنی "دنیا معلوم کرده روشش چیه" اصلا کار خیر با پول گرفتن !؟؟ ***
اینها بخشی که با ستاره مشخص کردم مربوط به روزنامههای حامی کنسرت و قِر دادن هست که در روز 3مرداد97 به تقاضای تولیت آستان قدس حمله کردند.
بیسواد، برگشته میگه راه کمک به مردم بدهکار کردن مردم نیست و قرض الحسنه رو بدهکار کردنِ خالی خالی دونسته!
یهویی بگو خدا بلد نبود چی بگه دیگه! اینهمه آیه و حدیث در مورد ثواب قرض دادن وجود داره با مرام...
قرض الحسنه دو تا کلمه هست، یکی قرض، یکی حسنه، که این کلمه دوم کلا معنای کلمه اول رو تغییر میده، قرضِ خالی خالی که نیست، بگذریم رسالتِ این پست توضیح مفهوم قرض الحسنه نیست...
مقصر خودمون هستیم، که به گردن کج کردن عادت کردیم!
برای همین سعی دارم این تابوی "خر مفت" رو بشکنم؛ البته نه اینکه برای خودم نرخ تعیین کنم نه! برای جلسات، جزوات و ... میگم یک مبلغی بگیرند اگر چه بسیار ناچیز، تا بالاخره این بندگان خدا [بچه مذهبیها که با عشق کار میکنند] هم روی پای خودشون بایستند، ما که انقدر مار خوردیم افعی شدیم، عشقمون رو این روباههای مکار نمیتونند شکار کنند....
آمیــــن
[خودمو چشم نکنم خدایا تو نشنیده بگیر بذار همینجوری بدون امتحان سالم بمونم]
جمعبندی:
بر همین اساس جلسات تخصصی که از این به بعد برگزار میکنم : آزمون ورودی داره، جزوه داره و سخت گیریهای خاص خودش رو تا اولا هرکسی نتونه شرکت کنه، دوماً سطح اعتماد به نفس واقعی بچه مذهبیها بهشون برگرده ...
نظر شما چیه؟
برای این پست نظرات شما خیلی برام مهمه