مسخ واژگان (4) مدیر شجاع / مدیر تندرو

سلام

طی چند پست تا کنون به بررسی موضوع مسخ واژگان پرداختم و امروز هم به واژه مدیر شجاع می‌پردازم.

همانطور که میدانید نوع برداشت ما از واژه‌ها تاثیر مستقیم در واکنشهای ما دارد، یکی از واژگانی که امروزه در ادبیات سیاسی رواج پیدا کرده، واژه‌هایی مثل مدیر شجاع، مدیر جسور، قدر قدرت و این مدل اوصاف برای مدیران است

و یا مثلا رئیس مجلس در جایی گفته : شجاعت برای مدیران، ­امری کلیدی و ضروری است و دستگاه‌های نظارتی باید از مدیران شجاعی که تفکر توسعه‌ای دارند حمایت کنند. [پیوند]

شجاعت واقعا نیاز است و خوب هم هست خصوصا برای رهبران و مدیران جامعه، اما باید دید آیا منظور همه سیاستمداران از شجاعت یک چیز است یا نه، شجاعت مسخ شده و تبدیل شد به یک لفظ مشترک با معانی متفاوت!!!

برای اینکه ببینیم مفهوم این واژه در ذهن گوینده چیست لازم است به مصادیق و یا بستر پیدایش این واژه در ادبیات سیاسی مراجعه کنیم...

در نشریه ورزش اردبیل مطلبی با عنوان "نیاز جامعه؛ مدیران قاطع و شجاع" مطرح شد که فعلا از دسترس خارج شده [پیوند] ولی در پایگاه ایرنا این مطلب بازنشر شده [پیوند]، در این نشریه که گرایش به جریان غربگرا دارد یعنی جریانی که داعیه مدیران شجاع را دارند برای  ویژگی‌های مدیر غیر شجاع گفته شده : 

     ۱. مدیری که بله قربان گوی همه باشد

     ۲. قدرت تشخیص سره از ناسره را نداشته باشد 

     ۳. برای ماندن در پست و مقام به سرکوب حق و میدان دادن به ناحق اقدام بکند

     ۴. مدیری که راه سازش را در پیش بگیرد

     ۵. قدرت مقابله با سختی ها و دادن حق به حق دار را در خود احساس ننماید

     ۶. از آینده‌ی تلاش خود نا امید نباشند.

و در  ویژگی‌های مدیر شجاع  هم گفته : 

     ۱. 'قاطعیت و تصمیم گیری درست و اصولی در مواقع بحرانی

     ۲. مدیری که بتواند مو را از ماست بیرون بکشد

     ۳. جز مصلحت جامعه به چیز دیگری فکر نکند [در پست مسخ واژگان 3 گفته شد منظور این طیف از جامعه چه کسانی هستند]

     ۴. قدر قدرت باشد

     ۵. در موضعگیری صریح باشد

     ۶. به آینده امیدوار باشند

ارائه یک نمونه مدیر شجاع توسط نشریه ورزش اردبیل [پیوند]

خُب تا اینجا که مسئولان سیاسی تعریف خوبی از مدیر شجاع ارائه دادند اما بریم سراغ موضوع اصلی که موضع صریح، نترسیدن و این مدل قیدهایی که گفتند باید در مقابل چه کسی یا چه موضوعاتی باشه به اصطلاحِ ساده "از نظر جریان غربگرا مدیر شجاع چه کسی است؟"

 آغاز مســــخ واژه‌ی مـــدیـــر شــجاع توسط رئیسجمهور 

اولین مرتبه وقتی آقای جنتی گفت : "وزیر ارشاد: از برگزاری کنسرت در مشهد منصرف شدیم" [پیوند 25مرداد95]، البته پس از مدتی [28مهر95] علی جنتی استعفا داد [پیوند]

مدیر بعدی مدیر کل ارشاد قم است که ایشان هم بعد از برگزاری کنستر در قم در تاریخ 18 مهر 95 استعفا داد [پیوند]

     چندی بعد در سخنرانی‌های آقای روحانی دیده می‌شود که مدیران را به دو دسته‌ی امیدواران و نا امیدان تقسیم می‌کند و حتی کار به جایی می‌رسد که به جای استفاده از واژه‌ی مقدس "بسم الله الرحمن الرحیم" در آغاز پیامها و نامه‌های خود از "به نام خدای امیدواران" [پیوند] استفاده می‌کند... [پیوند] [پیوند] 

اگر امیدواران را در سایت آقای روحانی جستجو کنید مطالب عجیبی به دست خواهید آورد....

 گوشه‌ای از مطالبات مدیرانِ شجاع : 

     برگزاری کنسرت خیابانی ، بر گزاری کنسرت سالنی، برگزاری کنسرت ورزشگاهی، حضور بانوان در ورزشگاه فوتبال، حذف چادر از سطح شهر، دولتی کردن مساجد، آموزش جنسی به کودکان و نوجوانان، دریافت‌های نجومی از بیت المال، اکران فیلم‌های مستهجن، رفع حصر فتنه‌گران، برداشتن ممنوعیت از صدای فتنه ، حذف شارهای مرگ بر اسرائیل و آمریکا و انگلیس، تحریف امام خمینی، تحریف تاریخ اسلام و این قبیل مسائل بخشی از مطالبات مدیران جریان غربگرا می‌باشد که باید مدیران در اجرای آنها از خود شجاعت نشان دهند... [پیوند]

جمع بندی کنم:

     شجاع و امیدوار از نظر ایشان کسی است که در مقابل آرمانهای انقلابی بایستد تا آنها را از بین ببرد یا به اصطلاح خودشان اصلاح کند، و از هیچ باد و طوفانی نترسد...

اما واکنش مدیران امیدوار و شجاع در مقابل نقد یک نفر علیه آقاشون «به خدا این سخنران رو ما دعوت نکردیم» [پیوند]

اما اگر فردی در مقابل خواسته‌های این جریان ایستاد :

 / بزدل / ترسو / لرزان / متحجر / [پیوند]

ممنوم که تا انتهای پست رو خوندید سعی کردم سریع و مختصر در مورد این واژه صحبت کنم امیدوارم که بتونیم با هم این زنجیر اسارت رو از واژگان برداریم