تحلیلی بر پست پر سر صدای"کارگردانِ هتاک"
یکی از مشکلات ما در خبرخوانی و خبررسانی، دخالت سلیقهها در خبر هست این یعنی نقل و نقدِ غیرمنصفانه.
اگر قرار شد کسی را نقد کنیم باید بشیم همون فرد بعد شروع کنیم به نقد کردن خودمون...
در مورد امثال آقای محمدحسین فرحبخش و اینگونه کارگردانها و بازیگران هم همین حکم جاری هست...
من نمیگم این دل توهینها [به به اعتقادات صحیحِ مردم بر میگرده] عیبی نداره! البته که عیب داره و غلط زیادی هم هست و باید اون طرفِ هتاک رو سر جای خودش نشوند.
اما من میگم باید دید واقعا حرفش توهین بوده یا نه؟ اگر توهین بوده قصد توهین داشته یا نه؟
اگر حرفش توهین بود و قصدش هم توهین بود باید هم به خودش و هم به حرفش فهموند که جایی در میان جامعه ندارند
ولی اگر قصدش توهین نبود و فقط حرفش توهین بود باید اولا فهموند که فلانی حرفت صحیح نیست دوماً مردم بدونید این حرف غلطه...
دیگه نباید به شخصیت افراد حمله کرد.
خودکرده را تدبیر نیست
اما در مورد سخنان آقای فرحبخش؛ امثال این فرد اطلاع علمی چندانی از دین ندارند و از دین همانقدر میدانند که در اطرافشان دیدند...
همهی ما میبینیم که بچهها [گاهی واقعاً بچه و گاهی فردی که به رشد عقلی نرسیده ولی رشد جسمی رسیده] مکبّر (تکبیرگو) مساجد هستند و معمولا مسئولیت خدمت در مسجد، اذان گفتن و اینگونه مسائل و حتی نوع مداحانی که مداحی میکنند افراد تراز بالای جامعه نیستند، منظورم این هست که کمتر پیش میاد که یک دکتر ، استاد دانشگاه، مهندس و این مدل آدمها بشن مکبر یا اذانگو و یا خادم مسجد!
بنابراین من به عنوان یک طلبه حق میدم کسانی مثل کارگردان مذکور دچار سوء برداشت بشن.
اما وقتی دچار سوء برداشت شدن چون مسئله، مسئله دین هست همینجوری نمیان اعلام نظر کنند، بلکه توی اوج ناراحتیحاشون میان تصور خودشون رو مطرح میکنند، ماجرایی که بین سید احمد ... و این کارگردان هست بیشتر یک دعوای خصوصی هست نه یک دعوای دینی؛ که متأسفانه افرادِ به ظاهر دیندار اومدن به اسم ائمه شروع کردند به عقده گشایی...
آخرش هم اون بنده خدا (فرحبخش) رو با فشار روانیِ حاکم بر محیط فضای مجازی، مجبور به عذرخواهی کردند، که این عذرخواهی ارزش نداره ، چون بنده خدا عذرخواهی کرده که از شرّ این اشتباه خلاص بشه نه اینکه پذیرفته باشه بله روضه خوان ها بی سواد نیستند...
من هم به عنوان یک روضه خوان با روضه خوان با سواد کمتر ملاقات کردم!
راهکار:
بچههای مذهبی که دلشون برای دین و مذهب میسوزه ، مثل بچهی آدم بشینند درس بخخونن و یک هستهی علمیِ انقلابی در شهرها تشکیل بدهند و بعد بچههای مردم رو درس خون بار بیارن تا نسل بعدی مساجد، مملوّ از بچههای عالم و درس خونده بشه...
خود به خود تصور جامعه این میشه که فلانی درسش ضعیفع بره اون مسجد ببین خرداد چه نتیجهی خوبی برات میگیره... هم دینش حفظه و هم درسش عالی...
مشکل ما اینه که دین رو ابزارِ عقده گشایی خودمون کردیم و کمکاری خودمون رو با داد و قال کردن، انجام میدیم.
صمیمانه با عوامل سرّ دلبران
چند روز پیش با آقای محمدحسین لطیفی و شفیعی و فرهاد ... یک نشست صمیمانه برگزار کردند که بنده هم به عنوان عضو انجمن سواد رسانه اونجا حاضر شدم؛
خیلی دلم برای اونها سوخت، اولاً بگم ، موقع ورود به
جلسه یکی برگشت به من گفت " حاج آقا نشست امروز صمیمانه هست و اگر نقدی (منظورش داد و بیداد بود) دارید امروز جاش نیست"
متوجه شدم بخاطر تیپم (که همیشه چفیه دارم) این حرف رو زده؛ گفتم "خاطرت جمع، اگر توانش رو داشتم خودم این برنامه رو برگزار میکردم تا ازشون تجلیل بشه چون خلاف موج افکار عمومی شنا کردن واقعا هنر میخواد".
بگذریم موقع جلسه شد دیدم (مهمانانِ اصلیِ دیگهای که داشتند) بنده خداها رو شستند گذاشتن توی آفتاب، همونها که اهل چفیه که چه عرض کنم، اهل بخیه بودند...
بنده خدا فرهاد .. و لطیفی فقط گریه نکردند، شفیعی که کُب کرده بود!
صاف برگشتند گفتند آقای لطیفی ترویج عیاشی و لاابالیگری و درویشی گری و وهابیگری داشت!!!
نوبت به بنده خدا لطیفی که رسید گفت "شاید شما اینطور برداشت کردید ولی من خودم نماز میخونم، خدا پیغمبر رو قبول دارم، به شفا اعتقاد دارم، خودم شفا گرفته امام رضا هستم و ..." این صحنه رو قبول بد ساختم، ولی میدونید طور دیگهای نمیشد ساخت و توضیح داد چرا نمیشه و به نظرم منطقی بود...
جانِ کلام:
۱. یک گوشه نشستن و لنگِش کن گفتن کاری نداره، بیا وسط میدون کار کن اون وقت حرف بزن
۲. اگر خبر یا نقد یا ... خواستی نشر بِدی حتماً قبلش برو سجای اون فرد بشین و طوری حس بگیر که نقش روت بشینه و بگی این دیگه خودمم، بعد بشین خودتو نقد کن.
این یکی از شیوهای نقدِ موفق هست که بارها در جلساتِ خودم ، از اون استفاده کردم، اتفاقا شما رو در نقد نویسی خیلی موفق میکنه چون میتونید پیش بینی کنید و نقد رو دقیق و کامل بنویسید.
زندگیتان پرنشاط
با هم دوست باشیم و با دشمن مدارا کنیم و با دشمن لجوج دشمن باشیم.