یک گل تا بهار آزادی
زمخشری در کتاب «ربیع الابرار» از انس بن مالک، روایت کرده که گوید: من در خدمت حسن بن علی (ع) بودم که زنی آمد و برای احترام به امام، شاخه گلی را به آن حضرت هدیه کرد.
حسن بن علی(ع) دستور داد این زن که کنیز بود، در راه خدا آزادش کنند.
انس بن مالک که آن ماجرا را دید به آن حضرت عرض کرد: کنیزکی به شما یک شاخه گل بی ارزش هدیه کرد و بعد شما او را آزاد کردی؟
امام در پاسخ فرمود: اینگونه خدای تعالی ما را ادب کرده است. وقتی هدیه به شما دادند، شما هدیه ای بهتر به هدیه دهنده بدهید(86 نسـاء) و من دیدم هدیه ای بهتر از آزادی برای آن زن نیست.
آیه : وَ إِذَا حُیِّیتُمْ بِتَحِیَّةٍ فَحَیُّوا بِأَحْسَنَ مِنْهَا أَوْ رُدُّوهَا إِنَ اللَّهَ کَانَ عَلَى کُلِ شَیْءٍ حَسِیباً
متن روایت : قال أنس رضی الله عنه: کنت عند الحسن بن علی «1» فدخلت جاریة بیدها طاقة ریحان فحیته بها، فقال لها: أنت حرة لوجه الله تعالى، فقلت له: حیتک جاریة بطاقة ریحان لا خطر لها فاعتقتها! فقال: کذا أدبنا ربنا الله، وَإِذا حُیِّیتُمْ بِتَحِیَّةٍ فَحَیُّوا بِأَحْسَنَ مِنْها