روز درختکاری
قرار شد مردم برن منابع طبیعی حواله بگیرن، بعدش برن ایستگاه توزیع، درختهایی که اونا تعیین کردن رو دریافت کنند؛
برای همین به مردم گفته بودند ساعت 7:30 صبح بیائید منابع طبیعی، اکثراً رأس ساعت اومده بودند، کمی که گذشت پرسیدم آقا ببخشید ساعت 7:40 شده نمیدید؟! گفت نه تا 8 طول میکشه حواله آماده بشه! گفتم آخه برادر من یک حواله که اینهمه وقت نمیگیره!
خلاصه اومدم کنار چند دقیقهای نشد دیدم یک کاغذ پرینت شده با فونت تیتر درشت نوشتند توزیع حواله ساعت 8:30 برق از سرم پرید؛ رفتم اعتراض کنم دیدم در رو قفل کردند!!!
به پنجره با انگشت اونم قسمت ناخن که زیاد صدا نده تا اون کرمندها رو جری نشن... پنجره رو باز نمیکردند اومدم سراغ مردم، سه نفر مستعد رو به عنوان لیدر انتخاب کردم و شروع کردم به مغزشوئی با حدود 7 نفر از میون حدود 100 نفر یک اغتشاش جزئی راه انداختیم و ساعت هنوز 8 نشده بود که حوالهها رو از جیبش درآورد و بین مردم توزیع کرد...
و اون بیش از 90 نفر هم سر این سفره نشستند، جالبتر اینه که هیچی ولش کن...
خلاصه: مردم اگر همیشه با هم باشند حواله منابع طبیعی که خوبه، فرعون رو هم شکست میدن.
البته اگر باهم باشند و همش نگن، نمیشه نمیشه ...