چرا انقلاب را یک احساسات میبینند؟
چیز عجیبی نیست، هرکسی هرجور نگاه کنه همونجور هم صحبت میکنه، وقتی یک نفر انقلاب رو بر انگیخته از عقل ندونه و احساسی رفتار کنه و دستور اخراج ارتش، قطع حقوق ارتش و همچنین اعدام در هفتههای نمازجمعه و پیشنهادهای دیگه مثل دیوار کشیدن پیاده رو، دیوار کشی کلاسهای دانشگاه و کلی از این مطالب عجیب رو بده، معلومه که فکر مینه همین درسته و انقلاب یعنی همین....
در علم اخلاق به این رفتار میگن عُجبِ علمی که خلاصی ازَش یک جورایی فوق سخته و راهش فقط مبتلا نشدنه...
اللهم اجعل عواقب امورنا خیرا
خدایا عاقبت ما رو ختم به خیر کن
متن کامل:
«هیچ کس، هیچ انقلابی بزرگی، که از سال ۴۱ در کنار هم ایستادند، پشت سر امام (ره) مبارزه کردند، انقلاب را به پیروزی رساندند، انقلاب را استقرار بخشیدند، در برابر تجاوز بیگانگان ایستادگی کردند و در برابر تحریم مقاومت کردند، [پشیمان نیست] من انقلابیِ پشیمان را نمیشناسم.» (۱۳۹۵/۴/۱۶)
«باید همراه شویم و نمیتوانیم در برابر قدرتهای بزرگ با شعارهایی که گاهی توخالی است، بایستیم، عزت ما در سایه اراده و اراده ما به واسطه سیاستِ درست و خردورزی حاصل میشود؛ نه با شعار. اگر ملتی مدام مشغول شعاردهی باشد، نمیتواند، عزتمند باشد.» (۹۵/۵/۱۱)
«کافی است! دوران احساسات کافی است! در هر انقلابی این جور است. احساسات فراوان است. شش ماه، یک سال، دو سال، سه سال... 36 سال 37 سال از انقلاب گذشته است. واقعیت ها را تبیین کنیم؛ جامعه ما بداند واقعیت ها چیست؛ بداند تعامل با دنیا یعنی چه.» (۹۴/۴/۱۶)