چرا رئیس جمهورهای ایران خراب میشن؟
*** پیشنهاد میکنم این متن رو با دقت بیشتری بخونید و حتما با نگاه نقادانه بهش نگاه کنید و نقد کنید ***
بصورت کلی دو جریان با انتخابِ مردم مسئولیت خدمت در قطار انقلاب را عهدهدار میشوند :
۱. جریان انقلابی یا بهتر بگویم اسلامی؛
۲. جریان غیر انقلابی یا به تعبیر غیر اسلامی؛
*نکته: این امکان وجود داره که قسمت دوم یعنی جریان غیر انقلابی را به دو دستهی ضد انقلاب و منتقد انقلاب هم تقسیم کرد ولی در نگاه کلی برای هر دو گروه عنوان غیر انقلابی صدق میکند؛ چون هر دو یک نظام فکری دارند
متأسفانه تنها راه شناخت این دو جریان، آشنایی با اندیشههای آنهاست و نوع سخنرانی، چفیه، عمامه، ریش، یقه آخوندی، چادر، کروات، ریشِ تراشیده ، یقه مثلثی و این نشانههای ظاهری نمیتوانند مُعرِف نوع جریان افراد باشند؛ بنابراین ممکن است یک غیر انقلاب با ظاهر انقلابی حاضر و ظاهر شود [۱]
اگر چه این جریانهای غیر انقلابی دارای تنوع زیادی هستند ولی در مجموع یک خط فکری مشترک دارند، آنها نوعاً به صراحت و در برخی موارد به تلویح میگویند : اسلام ابزاری برای خدمت به ایران است...
وقتی به هدفشان رسیدند ، نه اینکه واقعاً رسیده باشند بلکه تصور میکنند به هدفشان رسیدند اسلام را میبوسند و میگویند دمت گرم که تا اینجا اومدی الباقی من تنهام دیگه نیازی به تو ندارم...
مثلا در جریان ملّی گراها
مهدی بازرگان بعد از سقوط دولت موقت، بازرگان کاملاً خود را جدا از نظام میبیند و همواره میکوشد از انقلاب، امام و نظام انتقاد کند. او در کتاب "بازیابی ارزشها" ص۲۴۷ به بعد مینویسد: «من از ابتدا با آیتالله خمینی اختلاف نظر داشتم. شاید ایشان متوجه نشده بود. ایشان ایران را برای اسلام میخواست و من اسلام را برای ایران میخواستم.»
این روزها شعار جانم فدای ایران نیز نشانهی خط فکری مسئولانِ همان جریانِ غیر انقلابی و غیر اسلامی است؛
خط فکری در جریان انقلابی:
امام خمینی رحمهالله که مسئول اصلی جریان انقلاب در زمان معاصر است در مورد خط فکری جریان انقلابی اینطور میگوید: «ما سوگمندانه و مفتخرانه عزیزانى را در راه هدف که واژگونى رژیم طاغوتى و برپاداشتن پرچم پر افتخار اسلام است، فدا کردیم؛ و این درست راه اسلام و برنامه مسلمین راستین در صدر اسلام بوده و در طول تاریخ خواهد بود و: لَکُمْ فِی رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ. پیغمبر بزرگ اسلام همه چیزش را فداى اسلام کرد تا پرچم توحید را به اهتزاز در آورد؛ و ما به حکم پیروى از آن بزرگوار باید همه چیزمان را فدا کنیم تا پرچم توحید برقرار ماند».
بنابراین یکی از مهمترین ویژگی شخصیتی جریان انقلابی آن است که خودش را فدای اسلام میکند نه اینکه بخواهند اسلام را فدای خود و بلکه پایینتر از آن یعنی خاک کنند... [۲]
فایده؟
نوع تفکر در تنظیم برنامههای اقتصادی، قضایی، روابط بین الملل و ... تاثیر مستقیم دارد؛ وقتی تفکر اسلامی بود در مقابل حرف قلدرانه مقاومت میکند تا تفکرش بماند، ولی وقتی تفکر غیر اسلامی بود میگوید واااای فلانی عصبانی شد سریع حرفش رو گوش کنیم تا عصبانیتر نشد...
در نوع حمایت مثلا تفکر انقلابی میگوید هر مظلومی هرجای جهان بود باید نوکریاش را کنم اگرچه در آمریکا باشد ولی تفکر غیر انقلابی میگوید چراغی که به خانه رواست به مسجد حرام است، به من چه به دیگران ظلم میشه! [۳]
خاصیت شعار خودم فدای فکر و اندیشه، این است که نه تنها انسان را به مقصد میرساند بلکه انگیزه میدهد تا انسان با تعصب بیشتری حتی خاک خودش را حفظ کند [۴]
ویدیوی زیبا از نقشه ایران از ابتدا تا کنون (حدود ۱دقیقه هست)
تصور میکنم تا الان روشن شده باشه که چرا برخی مسئولان ریاست جمهوری همینکه دستشون به قدرت رسید و یا مقداری از قدرتشون گذشت خراب شدند...
از اول خراب بودند ولی از ابزارشون [اسلام] جدا نبودند...
آقایان مهدی بازرگان، سید ابوالحسن بنیصدر، میرحسین موسوی، اکبر هاشمی رفسنجانی، سید محمد خاتمی، محمود احمدینژاد، حسن روحانی نمونهای از این اسلام به دستان هستند...
البته برخی مسئولان هم بودند که خراب نشدند مثل شهید رجایی [مجموعهی تفکر ایشون رو نگاه کنید متوجه میشید حرف برخی سخنرانان که میگن اگر رجایی زنده بود اون هم خراب میشد غلطه]
شعار : شاممون ، لباسمون، رفتارمون و کارمون رو خداپسندانه قرار خواهیم داد
یا آقای خامنهای که از آثار قبل از انقلاب تا آثار کنونی ایشان میشود ماهیت فکری ایشان را متوجه شد، دقیقا در یک خط حرکت میکنند و هیچ انحراف جزئیای هم در اندیشه ایشان از قبل انقلاب تا کنون دیده نمیشود...
شعار: در راه استقرار حاکمیت اسلام تا پای جان ایستادهام
خواهش میکنم
حتی حرفهای بنده را نیز همینطوری نپذیرید بلکه محققانه به اندیشهها نگاه کنید
از طریق بخش نظرات مشارکــــت فرامــــوش نشه
پ.ن:
۱. همانطورکه در سخنان آقای سعید حجاریان به صراحت این مسئله گفته شد. [برای توضیح بیشتر به پستهای مربوط به سعید حجاریان در همین وبلاگ مراجعه کند]
۲. چون ایران خاک است و اسلام تفکر ، مثلا اگر کسی میگوید من ایرانی هستم یعنی از سرزمین ایران ولی اگر کسی میگوید من مسلمان هستم منحصر به خاک خاصی از کره زمین نمیشود.
۳. نمونههای مختلفی از این دوگانگی رفتار رو میشه در مسئولین مشاهده کرد.
۴. نشون به اون نشون که از بعد انقلاب اسلامی ایران یک وجب خاک هم به کسی ندادیم ولی قبل انقلاب اسلامی خاک رو با آدمهاش هدیه میکردند...