عمامه امام را انداختند
پنجشنبه, ۱۷ آبان ۱۳۹۷، ۰۶:۴۹ ق.ظ
سلام
متنی که در ادامه میخوانید خاطرهای از امام راحل است، این خاطرات موجب میشود تا با روحیهی امام آشنا شویم و مسیرش را ادامه دهیم
پس از اتمام درس همراه امام سوار بر اتوبوس شدیم چند نوجوان نیز حضور داشتند که روحانیت را مورد تمسخر قرار میدادند، آنها هنگام پیاده شدن عمامه امام را از سر ایشان به انداختند متوجه شدم امام زمزمهای به لب دارند ؛ من که خودم را به خواب زده بودم با پررویی تمام خودم را به تاباندم و به بهانه حرکت ماشین و بی اختیاریِ خودم، گوشم را به لبهای ایشان نزدیک کردم
شنیدم که میگفتند: «إی خدا! کِی میشود جوانان را به ما برگردانی؟»
آیت اعجاز ، ص136
۹۷/۰۸/۱۷