نامه امام کاظم علیه السلام به حاکم ری
در زمان امام موسی کاظم علیه السلام یکی از شیعیان آن حضرت در «ری» اموال و بدهیهای فراوانی به یکی از رؤسای حکومت ری داشت که توانایی پرداخت آن را نداشت. به فکرش رسید که به محضر امام برسد و از آن بزرگوار کمک بخواهد، به مدینه رفت و به حضور امام رسید و گرفتاری خود را برای امام بازگو نمود،
امام در حلّ مشکل او توصیهای به این عبارت به حاکم ری نوشت:
«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرّحِیم اعْلَمْ انَّ للَّهِ تَحْتَ عَرْشِهِ ظِلّاً لا یَسْکُنُهُ الّا مَنْ اسْدی الی اخیهِ مَعْروفاً اوْ نَفَّسَ عَنْهُ کُرْبَةً، اوْادْخَلَ عَلَی قَلْبِهِ سُروراً وَهذا اخوکَ والسلام
ترجمه :
آگاه باش، زیر عرش الهی سایهای وجود دارد که فقط سه طایفه در آن سکونت دارند، کسی که در حق برادر ایمانی خود خیر و نیکی انجام دهد، یا گرهی از مشکلات او بگشاید، یا سرور و شادی به قلب او وارد سازد؛ حامل نامه هم برادر توست، سلام و رحمت الهی بر شما باد».
آن شخص نامه را گرفت و پس از انجام فریضه حج، به وطن برگشت، شبانه به سراغ فرماندار رفت و جریان را به اطّلاع او رساند. فرماندار با خوشحالی دست در گردن او انداخت و بوسه بر سر و چشم او زد، با اشتیاق نامه امام را گرفت و روی چشم خود گذاشت و به احترام آن بلند شد و تمام اموال خود را میان خود و او تقسیم نمود و قیمت اموال غیر منقول را نیز پرداخت و مرتب میگفت: برادرم آیا تو را خوشحال ساختم؟ و مرد گرفتار میگفت: بلی به خدا خیلی بیش از حد مسرورم ساختی، سپس پرونده حساب او را در آورد و روی حساب او قلم گرفت و او را با خوشحالی مرخص نمود.
مرد گرفتار عازم بیت الله الحرام گردید تا او را دعا کند و امام را در جریان کار خود قرار دهد. وقتی امام علیه السلام از اوضاع آگاه شد بسیار خوشحال گردید. آن مرد پرسید: آیا این واقعه شما را خوشحال نمود؟ فرمود: به خدا قسم من و امیرالمؤمنین و جدّم رسول اللَّه را شاد ساخت و خدا را نیز خشنود نمود.
مأخذ : حیاةالامام موسی بن جعفر علیه السلام، ص ۱۶۱